داستانی واقعی از یک پزشک!

توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان ‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می‌بریدیم. دکتر گفت که این بار من نظارت می‌کنم و شما عمل می‌کنید.

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Alexis سنسور فشار هاگلر بررسي هاي اسلامي خوش امدید amoozesh مقالات رایگان برای همه آموزش عکاسی کلش آو کلنز مارکت خوشمزه ترین مزه ها دنیای از خوشمزه ها